خاطرات من و دردونه هام« محمد یاسین و ثمین»

خاطرات من و دردونه هام« محمد یاسین و ثمین»

این وبلاک درباره. خاطرات من با فرزندان. عزیزم هست
خاطرات من و دردونه هام« محمد یاسین و ثمین»

خاطرات من و دردونه هام« محمد یاسین و ثمین»

این وبلاک درباره. خاطرات من با فرزندان. عزیزم هست

نفس مامان سالگرد زمینی شدنت مبارک

سلام امروز که دارم این یادداشت رو مینویسم ۱ ابان هس.میدونم که اینسری خیلی کمتر اومدم  و وبلاگم رو به روز کردم انشالله بعد این خاطره زود به زود بتونم بیام و از تک تک لحظاتم بنویسم.امسال مهر جور دیگه ایی برای من شروع شده شروع مدارس و کلاس اول دبستان و هزار تا دغدغه دیگه اونم با یه فسقل ریزه میزه  شیطون. ماه مهر ماه زیبایی برای من هس که تولد گل دخترم زیبایی اون رو دو چندان کرده عزیز دل مامان ثمین گلم روز ۳۰ مهر با اومدنش دنیای منو عوض کرد .هر روز که در کنارمی بیشتر شکر گزارم و دلم بیشتر با تو بودن رو میخواد  عزیزم .وروجک من پارسال سحر گاه روز تاسوعا  با ورودت  همه رو  خوشحال کردی.ثمین خیلی شیطون شده از ۱۴ مهر اولین قدم های لرزونش رو برداشت و الان دیگه تقریبا تا ۷_۸ تا قدم رو میتونه خودش مستقل بردبمونه. ماه محرم گل دخترم یاد گرفته بود همراه سینه زنی بقیه سینه بزنه الان هم جدیدا تا صدای حسین حسین رو میشنوه سینه میزنه فدای اون دستای ریزه میزه ات بشم .یه ریز هم دخترم پای تلفن وایمیاسته و با تلفن حرف میزنه و عمه ایی و ددیی میگه یخورده حرفا هم میزنه که فقط خودش  معنیش رو می دونه محرم امسال هم لباس علی اصغر تن اش کردم تا براش یادگاری بمونه.خیلی دوس داشتم ازش فیلم هم بزارم حیف که بلد نیستم.راستی تولد ثمین چون تو محرم  بود قرار شد بعد از ماه محرم و صفر براش بگیریم .تو این عکس هم یه کیک کوچولو و جمع و جور براش گرفتیم برای یادگاری روز تولدش.

ر اخر دختر گلم بهترین ها رو برات ارزو میکنم

در پایین هم چن تا عکس از ثمین میزارماینجا ثمین گلی لباس علی اضغر تن اش کردم.